من ازدیار حبیبم

موضوع : خاطراتی از روحانی شهید حسن رامه ای

تهیه کننده: ستاد کنگره بزرگداشت سرداران و 3000 شهید استان سمنان و بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان

نویسنده: یارمحمد عرب عامری

ناشر: زمزم هدایت

چاپخانه: سپهر

نوبت چاپ: اول

تاریخ انتشار: زمستان1387

شمارگان:3000

 

قسمتی از کتاب:

عکس چندتا از رفقای شهیدش را روی در کمد کتابهایش نصب کرده بود. شهید قدیری ، شهید عاشور ، شهید چتری و ...

با دیدن این عکس ها دلم می گرفت، غصه ی مادرانشان را می خوردم. ناراحتی مرا که دید آنها را داخل کمد چسباند.

گفت مادر جان! حسرت مال دنیار را نخور! وقت جون دادن که میشه، همه ی اون چیزهایی رو که آدم جمع می کرده می ریزن روی هم جلوی چشمش یکی یکی آتش می زنن. برای همینه که بعضی ها خیلی سخت جون میدن.

1 نظر

  • رضایی

    رضایی : چهارشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۱- ساعت ۱۴:۱۵

    این کتاب را خوانده ام کتاب خوبی است. پاسخ

دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

پر کردن فیلدهای ستاره دار الزامی است.*